محمد سجاد حقیری

هدف اصلی ما همه گیر شدن اطلاعات است

هدف اصلی ما همه گیر شدن اطلاعات است

محمد سجاد حقیری

زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست،
هر کسی نغمه خود خواند و از صحنه رود،
صحنه پیوسته بجاست،
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران

گریز از تنهایی (بخش سوم : همرنگی ماشینی)(اریک فرم)

چهارشنبه, ۲۲ مهر ۱۳۹۴، ۰۵:۱۷ ب.ظ

 گریز از تنهایی (بخش سوم : همرنگی ماشینی)

مراد از این مکانیسم راهی است که اکثر افراد اجتماع برمیگزینند و در اینجا شخص دیگر خودش نیست بلکه یکسره شخصیتی را برمیگزیند که سازمانهای فرهنگی اجتماعی پیش پای او مینهند و بدین ترتیب درست همرنگ دیگران میشود و موافق انتظارات انها عمل میکند.مکانیسم شبیه عملکرد برخی حیوانات هست که رنگ دور و بر خودشان را به خود میگیرند و شبیه طبیعت میشوند طوریکه تشخیصشان از اطراف مشکل است. کسی هم که نفس فردی خویش را رها میسازد و چون میلیونها ماشین دیگری که پیرامون او قرار گرفته اند میشود از تنهایی و اضطراب به دور مانده ولی برایش به هزینه از دست دادن نفس خود گران تمام میشود.

البته در اینجا فرد اقرار میکند که تمام افکار و اعمال و احساساتش متعلق به خود اوست در حالیکه با یک آزمایش هیپنوتیزم به راحتی ثابت میشود که این اعتقاد توهمی بیش نیست و نشان داده میشود که شخص میتواند ایمان راسخ داشته باشد که افعال ذهنی وی خودانگیخته اند حال آنکه در حقیقت از تاثیر کسی دیگر تحت شرایطی در وضعی خاص سرچشمه گرفته اند..

دلیل تراشی

****مثال : شخص الف از شخص ب پول قرض میخواهد شخص الف به او نمیدهد و دلیل این امتناع را چنین میگوید که قرض دادن به شخص ب فقط او را بی بند و بار تر و متکی تر به دیگران بار می آورد در حالیکه میدانیم شخص الف اصلا نمیخواسته به او پول بدهد.

****برای آنکه بدانیم با دلیل تراشی مواجهیم یا نه فقط کافی نیست که اظهارات شخص را از نظر منطقی بودن بررسی کنیم بلکه باید انگیزش روانی آن را به حساب آوریم یعنی اینکه آن اندیشه چگونه بوجود می آید نه آنکه آنچه اندیشیده میشود چیست .دلیل تراشی تنها به این درد میخورد که اغراض یا پیشداوریهای شخص را تایید کند و برای هماهنگ ساختن امیال شخصی با حقایق موجود بکار میرود.

****لذا برخی تفکرات اصیل و فعال مربوط به خود ماست و برخی کاذب و دروغین بوده .همانطور که برخی از احساسات اصیل بوده و از درون سرچشمه میگیرد و برخی کاذب است مانند مردی که در یک مهمانی برای سرپوش گذاشتن بر احساس اضطراب و خشم بوسیله شاد بودن که یک نقاب ظاهری است در مهمانی حاضر میشود.یا میدانیم بسیاری از تصمیماتی که ما میگیریم از خارج به ما القا شده اندو در واقع با انتظارات دیگران همرنگ شده ایم و اینها واقعا خواسته خود ما نبوده اند و در مثال میتوان مردی را گفت که هشیارانه میخواهد با دیگری ازدواج کند ولی جریان حوادث چنان راه را بر وی بسته اند که گریز از اردواج با فرد حاضر میسر نیست و ناگهان مرد در روز عقد دچار ترسی بی اساس میشودو جنبشی در درونش پدید می آید که بگریزد ولی در نهایت بصورت راسخ به پرسش خود پاسخ میدهد که میخواهد با این زن ازدواج کند.ممکن است آرزوهای حقیقی شخص سرکوب و انتظارات دیگران جایگزین شود به مانند یک دانشجوی پزشکی که ازتردید به داشتن توانایی به جهت پزشک شدن به روانکاو مراجعه میکند در میابد که نسبت به پدر احساس خشمی نیرومند داشته چرا که آرزوی معمار شدن خود را سرکوب و انتظار پدر مبنی بر پزشک شدن را جایگزین ان کرده و این مساله در ناهشیار او بوده طوریکه خودش از ان اطلاعی نداشته است.در هر سرکوبی قسمتی از خود از میان میرود و بجای احساس سرکوفته شده احساسی دروغین جایگزین میگردد.مثلا در زمانیکه یک دوست قرار ملاقات با شما را به هم زده شما خشم خود را سرکوب میکنید و رفتاری مهربانانه در مقابل او انجام میدهید ولی امکان دارد مثلا در رویای خوابتان در همان شب خشم خود را بصورت عصبانیت بر فرد دیگری تخلیه کنید.

****وقتی افعال کاذب احساسات کاذب خواسته کاذب تفکر کاذب جایگزین افعال و احساسات و تفکر و خواسته اصیل بدیع و تازه شدند سرانجام نفس اصیل شخص نیزجای خود را به نفسی کاذب میدهد.نفس اصلی شخص موجد افعال ذهنی اوست و نفس کاذب نقشی را که از شخص انتظار میرود نمایان میکند . این درحالی است که شخص معتقد است که در هریک از موارد خودش است ولی در واقعیت چنین نیست.نزد اکثر مردم نفس دروغین نفس راستین را بکلی خفه کرده است.این نفس اصیل در خواب و خیالبافیها و وقتی سر از باده گران شد دوباره سر بر می آورد و احساسات و افکاری که بروز داده نشده بود عیان میشود.

از دست رفتن خود یا نفسی اصیل و استقرار نفسی کاذب فرد را در حالتی نا ایمنی شدید رها میکند و شک آرامش را از او میگیرد و چون فقط بازتابی از انتظارات دیگران شده هویت خود را کم و بیش از دست میدهدو برای چیره شدن از وحشت خود خویشتن را مجبور میکند که همرنگ شده و متوالیا در پی تحسین و تصویب و شناسایی رود تا مگر بدین راه به هویت از دست رفته خود برسد نمیداند کیست اما در این پندار است که اگر موافق انتظارات دیگران عمل کند لااقل آنها خواهند دانست که او کیست و درنتیجه خواهد توانست نقل قول دیگران را بپذیرد و خود نیز بداند کیست.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی