محمد سجاد حقیری

هدف اصلی ما همه گیر شدن اطلاعات است

هدف اصلی ما همه گیر شدن اطلاعات است

محمد سجاد حقیری

زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست،
هر کسی نغمه خود خواند و از صحنه رود،
صحنه پیوسته بجاست،
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران

اثر زیگارنیک چیست؟

پنجشنبه, ۲۸ آبان ۱۳۹۴، ۰۷:۰۳ ب.ظ

در روانشناسی پدیده ای بنام زایگارنیک داریم که به زبان ساده توضیح آن بدین صورت است: 

مغز انسان تکالیف ناقص ،ناکامل وگنگ را در مقایسه با تکالیف کامل و شفاف ، به مدت طولانی تری به خاطر می سپارد، .چرا که سعی میکند با فکر کردن به آنها رفع ابهام کند و به یک رضایت درونی برسد.


هرچع بهم ریختگی و کارهای ناتمام در اطرافمان بیشتر باشد تمرکز کمتر خواهد بود. به همین دلیل به داوطلبان کنکور وآزمونها پیشنهاد میشود از تماشای سریال های تلویزیونی دوری کنند چرا که وقتی ادامه سریال به قسمت آینده موکول میشود مغز تا مدتهای طولانی خود را درگیر پیش بینی سرنوشت سریال میکند.

هرکار ناتمام تمرکز وعملکرد ما رابه شدت کاهش میدهد.

لازم است ب محض اینکه چیزی ذهن ما را درگیر میکند آن را ب سر انجام برسانیم وگرنه ذهن دائم انرژی صرف میکند 

یک مثال ساده میتواند ما را با اثر زاگارنیک مرتبط کند:

کامپیوتری را تصور کنید ک چند برنامه را همزمان با هم باز کرده اید و هر گاه میخواهید وارد برنامه دیگر شوید آن را مینیمایز کرده اید , بنظر شما چ اتفاقی می افتد؟؟؟

بله درست فکر کرده اید CPU کامپیوتر شما در گیر چند برنامه همزمان باز شده است و باعث میشود سرعت عملکرد کامپیوتر شما پایین بیاید ,این ب این معنی است ک شما باید برونده های نا تمام خود را ب سر انجامی برسانید تا سرعت تصمیم گیری و عملکرد شما بالا برود ...


ذهن ما عادت دارد که هر 

مسئله ای برایش روشن باشد, لذا هنگامیکه به یک مسئله مبهم یا حل نشده برخورد کند تا زمانیکه به پاسخ قانع کننده 

ای نرسد مرتب به دنبال پاسخ می گردد و روی این مسئله تمام انرژی خود را می گذارد  تصور کنید دنبال کار مهمی 

هستید ، مثلا مراسم ازدواج شما هست و شما سرگرم سامان دادن به برنامه ها و پذیرایی از میهمانان هستید. میان 

میهمانان ، فردی بسیار برایتان آشناست ولی به یاد نمی آورید او را کجا دیده اید. رها می کنید و به دنبال پذیرائی و 

هیجانهای مخصوص مراسم خودتان می روید ، ولی این ذهن شما انرژی شما را در جهت شناختن آن میهمان به کار 

می گیرد هنگامی هم که کنار عروس (یا داماد ) نشسته اید و غرق در خیالات فرحبخش خودتان هستید ناگهان مثل 

اینکه گنجی یافته اید برقی در چشمانتان می درخشد که نشان می دهد که فرد مذکور را به خاطر آورده اید. او همان 

قصاب محل قبلی شما بوده است که از قضاء یکی از اقوام عروس ( یا داماد )نیز هست. در اینجا لازم است ب سراغ 

آن شخص بروید و به او بگویید چهره اش برایتان آشناست تا مشخص شود او را کجا دیده اید و این پرونده بسته شود 

وگرنه حتی با اینکه شما ب فعالیت دیگری مشغولید ولی ذهن ناخودآگاه شما در حال جستجو برای پیدا کردن جواب 

میگردد

 مثال دیگر همان اقدام 

ارشمیدس هنگام یافتن جرم حجمی هست. او هنگام کشف این مسئله در حمام بود ولی به مجرد اینکه جواب را یافت 

از شوق یافتن جواب ، برهنه از حمام بیرون دوید و فریاد زد یافتم یافتم .(یعنی حتی در حمام هم ، ذهن ارشمیدس در 

حال خرج انرژی جهت حل مسئله جرم حجمی بود ) این مسئله در مکتب گشتالت (یکی از مکاتب روانشناسی ) به 

فلسفه آها معروف است.  حالا که با مثالهای بالا مسئله روشن شد . می خواهیم بگوئیم ما نباید برای ذهن از عمد و 

مرتبا ابهام آفرینی کنیم تا ذهن انرژی ما را خرج آنها کند. چون ما به ذهن و انرژی آن نیازهای ضروری بیشتری داریم و 

باید صرفه جویی کنیم. هنگامیکه با دیگران برخورد می کنیم نباید از جملات دو پهلو و گنگ استفاده کنیم. تا افراد مجبور 

به اشغال کردن ذهنشان با آنها شوند. فرهنگ ما به خاطر ملاحظاتی، از این برخوردها و صحبت ها زیاد دارد. در اینجا 

چند نمونه از سخنان مبهم و رازآلود را بیان می کنم ، خودتان هزاران نمونه را خواهید یافت : 


تعارفات:  وقتیکه تعارفات زیاد می شود ذهن در پی جواب اینست که فلانی واقعا تعارف کرده است یا فقط به خاطر 

احترام حرفی را زده است. تعارف اومد و نیامد دارد  جملات ناکامل مثل :  می خواستم یه چیزی بهت بگم ولی پیشمان 

شدم ....  آدم مثل تو ندیدم یه جوری هستی .....حالا بگذریم یا جمله معروف حالا .....  صلاح نیست شما اینجا باشی

( از گفتن دلیل خودداری کردن) . در اینجا لازم است با چند سوال ابهام را رفع کنیم و از طرف مقابل ذلیل گفتن جمله 

اش را جویا شویم وگرنه ذهن ناخودآگاهمان در گیر ابهام وقضاوت ویا حتی خود تحلیلی میشود


امر و نهی های بدون دلیل مثل : 


سانسورها در مکتوبات ،گفتار ها و ... (که موجب می شود اذهان بیشتر انرژی صرف کرده و قسمت های حذف شده را 

بازسازی کنند)


خلاصه : 


سعی کنیم بصورت شفاف با یکدیگر و بدون رودربایستی صحبت کنیم تا طبق پدیده زایگارنیک، انرژی های ما خرج ابهام 

زدائی ها نشود . تعارفات را حذف کنیم . و رفتارمان را پیچیده و گنگ نشان ندهیم . سئوالات دیگران را به وضوح جواب 

دهیم . تا از به هدر رفتن انرژی ها به صورت افراطی در این زمینه جلوگیری گردد . 


راهکار:

1. سعی کنید کارهای ناتمام را اولویت بندی کنید وروی کاغذ بنویسید و تک تک به آنها بپردازید تا پرونده شان بسته شده و ازذهن خارج شوند.خواهید دید ذهن چقدر خالی تر میشود

2. از باز کردن همزمان چندین کار اصلی و فرعی بپرهیزید پرداختن موازی به چند فعالیت بهره وری مغز شما را کاهش میدهد

3.اتاق خانه، محل کار و هر محیطی که قرار میگیرید را مرتب و منظم کنید 

4. شفاف حرف بزنید و از دام افرادی که گنگ و با کنایه صحبت میکنند بپرهیزید

5. با سوال پرسیدن و شفاف سازی از قضاوت ونتیجه گیری خودمحورانه خودمان را رها کنیم و گرنه ذهن ناخودآگاه ما خودش ب دنبال پیدا کردن جواب میگردد که بسیار فرساینده و انرژی بر است



نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی