وابستگی,اعتیاد,

• درود بر عزیزانی که جویای آگاهی برای زندگی بهتر هستند .
• وقتی با اصطلاحی به نام اعتیاد روبرو میشویم اکثر ما به یاد معتادانی می افتیم که به واسطه مصرف مواد مخدر زندگی خود و اطرافیانشان را تحت شعاع قرار داده اند ولی در این جستار میخواهیم با دیدی گسترده تر به داستان (اعتیاد) بپردازیم.
• شاید به جرات میتوانم از این جمله استفاده کنم که اکثر انسانها با اعتیاد  و آشفتگی هایی که به دنبال دارد دست به گریبانند.
• برای اینکه بتوانم حق مطلب را ادا کرده باشم مفهوم اعتیاد را با کلمه ای به نام (وابستگی)هم تراز میکنم تا دوستان بهتر درک کنند که چرا بنده این کلمه را به اکثریت انسانها تعمیم داده ام.
• چند روز پیش به یاد قدیم ها یاد فیلم گوزنها که ساخته آقای مسعود کیمیایی و یکی از شاهکارهای آقای بهروز وثوقی هست افتادم و یک بار دیگه اونو دیدم که تو فیلم یک دیالوگ از طرف آقای وثوقی فکر نوشتن این مطلب رو به ذهنم آورد و اون دیالوگ این بود:
• همه آدما وقتی شب میخوان برن خونه خمارن,ولی فکر میکنن خستن!!!
• با یک تعریف کلی و ساده از وابستگی شروع به عنوان کردن نظرم در مورد این جستار میکنم.
• هر چیزی که انسان از داشتنش خوشحال میشه و از نداشتنش ناراحت ,نشونه اینکه به اون چیز وابسته شده و در اصطلاح اعتیاد پیدا کرده .
• چون قرار بود تعریفی ساده از وابستگی و اعتیاد ارائه دهم جملاتم را عامیانه در بالا بیان کردم.
• ممکن است برای رساندن مفهوم خود مطلب کمی طولانی شود و از حوصله شما دوست عزیز خارج باشد ولی پیشنهاد میکنم زیاده گویی بنده را تحمل کنید تا بتوانم وظیفه خود را  به انجام برسانم .
• در مطلب فوق هر چیزی میشود به وابستگی و اعتیاد آلوده شود پس ما به چیز خاصی نمیپردازیم . در اکثر تعاریفی که از اعتیاد بیان میشود به چیزی که فرد به آن معتاد است پرداخته میشود. مثلا: اعتیاد به مواد مخدر و ...
• اما در تعریف فوق بنده فقط به خود وابستگی میپردازم  و از چند بعد آن را طبق تجربه های خود در زندگیم برسی میکنم.
• سعی میکنم وابستگی هایی که خودم با آنها در تماسم را نام ببرم تا بیشتر این معقوله باز شود,(وابستگی به شخص,مکان,مد وبرندو لباس,وسیله نقلیه,احترام وتائید دیگران,موقعیت و شغل,توجه,اینترنت,مطالعه,ورزش,تفریح,خورد و خوراک و ....)
• باز هم خاطر نشان میشوم که هدف از بیان این مثال ها فقط باز شدن مطلب است نه اینکه بخواهم چیزی را نفی و رد کنم وبگویم که نباید این گونه باشد, فقط میخواهم درک خود را در مورد همان دیالوگ در فیلم گوزنها که به آن اشاره کردم با مطلب مورد بحث مرتبط کنم.در مثالهایی که مطرح میکنم شاید مواردی باشد که از نظر شما بلامانع باشد و شما آن را لازم بدانید ولی فقط ما در حال برسی وابستگی و اعتیاد هستیم نه نوع رفتار یا فعلی که در حال انجام آنیم.
• وقتی در کنار شخصی احساس آرامش میکنم و در نبودش نا آرام میشوم این نشانه وابستگی من به آن شخص است ,حال این شخص میتواند هر کسی باشد(پدر,مادر,همسر,فرزند,دوست و ...) .
• وقتی در یک منطقه,شهر,محل کار,و مکان مشخص احساس امنیت و در صورت جابجا شدن احساس نا امنی و کلافگی میکنم ,این نشانه وابستگی من به آن مکان خاص است.
• اگر با پوشیدن لباسی خاص احساس ارزش میکنم و در صورت عدم آن احساس بی ارزشی ,این نشانه وابستگی من به آن است.
• اگر بخاطر داشتن وسیله نقلیه شخصی احساس راحتی و در صورت عدم آن احساس کلافگی و نا امنی ,این نشانه وابستگی من به وسیله نقلیه شخصی است.
• وقتی با احترام و تائید دیگران احساس بزرگی و ارزش ودر صورت عدم آن احساس حقارت و بی ارزشی دارم این نشانه وابستگی من به احترام دیگران است.
• وقتی با داشتن موقعیت اجتماعی و شغلی خاص احساس برتری و در صورت عدم آن احساس ضعف دارم ,این نشانه وابستگی من به آن موقعیت وشغل است.
• مواردی چون مطالعه کردن,تغریح,خورد و خوراک,ورزش واینترنت قطعا برای ما موارد ضروری بنظر می آیند ولی در صورتی که شاید در شرایطی خاص ما ناچار باشیم به اولویت دیگری بپردازیم  و قادر به انجام  فعالیتی برای آنها نباشیم ولی ذهن ما را به خود مشغول نگه دارد,این اشتغال فکری نشان دهنده وابسنه شدن ما به آن است.
• وابستگی یک مکانیزم روانی است ,بطوری که وقتی ما با انجام فعالیی خاص احساس ارزش,احترام,موردتوجه بودن,بزرگی و منش میکنیم به آن فعالیت,چیزی,شخص,مکان,موقعیت و هر چیز دیگری که شامل این تعریف باشد اعتیاد پیدا میکنیم و در اصطلاح عامیانه با نبود آن وضعیت ما خمار میشویم. معمولا انسانهایی که دچار عدم اعتماد به نفس و خودباوری واحترام به خود هستند گرفتار اعتیاد میشوند.
• وقتی برای چیزی تلاش میکنیم که با داشتن آن چیز آرام میشوید, حال هر چیزی که میخواهد باشد ولی به آن نمیرسیم احساس خستگی میکنیم,از نظر روانسناسی ثابت شده که ریشه ی احساسات در ذهن است و خستگی هم یک احساس است .وقتی ما بعد از فعالیتهای روزمره خود به شدت احساس خستگی میکنیم به این دلیل است که به مقاصد ذهنی خود نرسیده ایم واین خستگی در اصطلاح همان خماری است, به همین دلیل بار دیگر این دیالوگ ماندگار را برایتان بازگو میکنم: 

• همه آدما وقتی شب میخوان برن خونه خمارن,ولی فکر میکنن خستن!!!

• دوست من, با این تفسیر با کمال احترام می توانم بگوییم انسانی نیست که وابسته چیزی نباشد مگر انسانهایی که عزت نفس بالایی دارند و  با فروتنی کامل خود را در هر شرایطی لایق و قابل احترام میدانند نه فقط در صورت رسیدن به مقصدی خاص.
•                                         موفق و پیروز باشید
•